خريدي از بازار تهران


هه

سكانس يك :
- ببخشيد جناب اين كفش دخترونه اس يا پسرونه ؟؟؟
فروشنده كه يه مرد حدوداً 50 ساله بود بعد يه نگاه عاقل اندر فصيح :
- ببينم دانشجوئي ؟؟؟

سكانس دو :
- ببخشيد شماره 42 اين كفش رو مي ديد ما يه پا بزنيم ببينيم چه جوريه ؟؟؟
- نميشه ، اون پشته ، سخته آوردنش
- ممنونم


بوس


هه

- يه بوس ميدي
- وا مگه خودت خار مادر نداري ؟؟؟


رنگ


هه

- سلام ببخشيد راجع به آگهي تون تماس گرفتم ، ميشه مشخصات ماشين تون رو لطف كنيد ؟؟؟
- خواهش مي كنم ، اين ماشين فني اش سالمه ، يه سال بيمه داره ، كلاً ماشين سرحاليه
- آهان ببخشيد ماشين بدون رنگه ديگه ؟؟؟
- نه جناب سرمه اي متاليكه


سوال جالب


هه

- آقاي ايكس اين فيلم رو ميدي ما هم ببينيم ؟؟؟
- آره حتماً چرا كه نه
- مرسي ممنون
- فقط يه سوال ببينم تو براي ديدن اين فيلم زياد جون نيستي ؟؟؟
- نه من اين فيلم رو 10 سال پيش ديده بودم


جيغ


ببين اگه جيغ بزني همه نمي گن چه دختر كولي هستي ميگن دختره چقدر لوسه


پي نوشت :‌ ولي با همين جيغ زدنات باز دوست داشتني هستي



فرياد نوشت


خدايا ممنونم كه منو زيبا آفريدي
و ممنون ترم كه يه سري ها رو زيباتر آفريدي


قالپاق


صحنه خارجي ، سكانس شب ، بعد از افطار ، خيابون خلوت ، 4 ساعت ماشينم رو تحويل گرفتم ، من توي كوچه دارم قدم مي زنم به سمت سر كوچه كه برم ماشينم رو توي يه گاراژ پارك كنم آخه پسر صاحاب گاراژ هميشه مي مونه گاراژ افطار مي كنه بعد راه مي افته خونش ، الان هم هنوز ماشين پسرش تو گاراژ بود بايد مي رفتم در مي زدم كه آقا بياد بيرون من ماشينم رو جاي ماشينش بذارم

دوربين از پشت سر من شات مي گيره و با من مي آد سر كوچه ، سر كوچه كه مي رسم مات و مبهوت به ماشينم نگاه مي كنم ، يه ماشين دوبل وايساده و 2 نفر بغل چرخاي ماشين من چمباتمه زدن سري مي دوم اون طرف خيابون جايي كه ماشين پاركه

به 10 متري ماشين كه مي رسم مي فهمم كه 2 تا جوون 20-21 ساله
در حاله جا زدن قالپاق هاي جديد روي ماشين منن

مي رسم بهشون

- داداش آچار چرخ بدم راحت تر جا بزني ؟؟؟

هر دو تاشون مات و مبهوت به من ذل مي زنن يكيشون با پته پته كردن شروع به صحبت مي كنه

- داداش ماشين شما ؟؟؟ به خدا شرمنده ما نمي دونستيم شما بچه محليد ، اين رفيق ما از قالپاق هاي شما خوشش اومد ما گفتيم قالپاقاتونو عوض كنيم ، آقا به خدا شرمنده ، بذار الان دوباره همشونو جا مي زنم

يه نگاهي به قالپاق هاي جديد انداختم ديدم قالپاق هاش از اون قالپاق هايي كه من دوست دارم يعني اگه راستشو بخوايد از اون اول كه ماشين رو گرفتم تو اين فكر بودم كه قالپاق هاشو عوض كنم از همينا بندازم
ديدم يارو داره سعي مي كنه قالپاق ها رو عوض مي كنه

- داداش نمي خواد زور بزني ولش كن بذار روش باشه
ولي نكن اين كارا رو به خدا آه مردم بگيره پس كلت چسبيده به زمينا

نمي دونم چرا ، ولي از طرف خوشم اومده بود ، انگار نه انگار طرف داشت از ماشينم دزدي مي كرد ، البته دزدي كه نه يه ايكس چينج ساده مي كرد ولي به هر حال دوست نداشتم خرابشون كنم
بهشون گفتم سوار شيد بريد اونا هم به همون سادگي كه اومده بودند رفتند

پي نوشت : اون 2 تا اصلاً بچه محل من نبودن
پي نوشت پريم : بعداً كاشف به عمل اومد كه قالپاق هاي اونا گرون تر هم بوده



به سادگي يه خبر


و اما اين من و اين ماشين من
بلاخره ماشين مو گرفتم
بعد از يه عمر دويدن دنبال پول و ماشين بلاخره تموم شد ، تمومه تموم شد
سند هم زدم تا بمونه به دله خيلي ها :) اين خيلي ها خيلين ، تعدادشون خيلي زياده ، حتي بيشتر از اوني كه تصورش بكني





فمينيك


آقاهه داشت از سر كوچه به سمت آدرسي مي رفت كه تلفني با طرف صحبت كرده بود و قرار بود بياد ماشين ببينه اگه خوشش اومد كه با هم صحبت كنن سر قيمت ، وسطاي كوچه كه رسيد زني رو ديد كه داشت سر و روي ماشين رو چك مي كرد ، رفت طرف ماشين و بعد از سلام عليك شروع كرد رو چك كردن سر و روي ماشين
خانمه رو به آقاهه
- ببخشيد آقا ماشينه جلوش خورده ؟؟؟

آقاهه كه داشت ماشين رو ور انداز مي كرد تا ببنه مي ارزه يا نه

- فكر كنم يه تصادف كوچيك از سمت گلگير راننده داره ولي فكر نمي كنم تصادف ديگه اي داشته باشه

خانمه در حالي كه داشت سيني جلوي ماشين رو چك مي كرد شروع به حرف زدن كرد

- البته من فهميدم اين سيني جم شده منتها شك كردم ،
در عقب سمت راننده هم خورده با چسب چوب در آوردن ،
شاسي عقب از سمت شاگرد ضربه خورده ،
موتور ماشين هم سه كار مي كنه

آقاهه در حالتي دهنش باز مونده بود يه چيزي برا خودش بلغور كرد كه فقط مي شد اين رو ازش متوجه شد

- دمت گرم داداش


اتوبان


يعني هيچي به اندازه خواب كنار اتوبان ، رو چمن هاي حاشيه اتوبان ، اونم سره ظهر ، تو سايه درخت ،
حال نمي ده


ترنج


گفتم که نوش لعلت ما را به آرزو کشت
گفتا تو بندگی کن کاو بنده‌پرور آید

خواجوي كرماني

پي نوشت : زماني مي رسد كه خيلي ها مي فهمند گيتار بيس اين آهنگ آغاز راه گيتار بيس در ايران بوده


ضايع


هه

- الو سلام
- سلام
- ببين زنگ زدم يه چيزي بهت بگم
- بوگو
- ديگه به من زنگ نزن
- چه طور ؟؟؟
- پولم جور شده دارم ماشين مي گيريم تصميم گرفتم ديگه با خز وخيلا قطع رابطه كنم


راز


يه جايي خوندم : موضوعي رو كه سه نفر مي دونند نمي توان راز ناميد
جالب بود


Dance me to the end of love


Leonard Cohen غروب جمعه اي به دلگيري

Dance me to your beauty with a burning violin
Dance me through the panic ’til I’m gathered safely in
Lift me like an olive branch and be my homeward dove
Dance me to the end of love
Dance me to the end of love

Oh let me see your beauty when the witnesses are gone
Let me feel you moving like they do in babylon
Show me slowly what I only know the limits of
Dance me to the end of love
Dance me to the end of love
Dance me to the wedding now, dance me on and on
Dance me very tenderly and dance me very long
We’re both of us beneath our love, we’re both of us above
Dance me to the end of love
Dance me to the end of love

Dance me to the children who are asking to be born
Dance me through the curtains that our kisses have outworn
Raise a tent of shelter now, though every thread is torn
Dance me to the end of love

Dance me to your beauty with a burning violin
Dance me through the panic till I’m gathered safely in
Touch me with your naked hand or touch me with your glove
Dance me to the end of love
Dance me to the end of love
Dance me to the end of love


نتيجه گيري منطقي


اگه دو حبه يخ تو يه ليوان دسته دار معمولي بندازيد و بعدش يه سانديس رو تو ليوان خالي كنيد
ليوان لب به لب پر ميشه و به اندازه يه قلپ آبميوه تو پاكت مي مونه ، مطمئنم


سر شلوغ


امروز هر جايي كه رفتم به يه چشه ديگه بهم نگاه كردن فكر كنم بهم نظر دارن

مو نوشت : به شدت از اين يه نظر خلوت شدم



لذت زندگي


اين لذت فقط و فقط مي تونه تو يه نقطه تعريف بشه
بعد از دو ماه يه روز صب بخواي بخوابي همسايه بغليتون عمليات سنگبري شو شروع كنه